در زمانه ای که ابرقهرمانان خیالی و شــخصیت هــای محبوب انیمیشــنی، تبدیــل بــه فرمانروایان عرصه ســینمایی شده اند، موفقیت این شخصیت هــا در صنعــت بــازی های ویدیویی اصلا موضوع عجیبی به نظر نمی رسد؛ حتی این موفقیت آنقدر طبیعی به نظر می رسد که تکراری شــدن خیلی از بازی ها و بســنده کــردن به حداقل خلاقیت ها، اصلا جای تعجبی ندارد.

درآمــد، همان حلقه مخفی در این زنجیره تغییرات است

زمانی که بازی های کارتی مثل هارت استون، در دنیای بازی های موبایلی توانستند به موفقیت درآمدی نســبتا خوبی دست پیدا کنند و یا بازی کندی کراش توانست جای خود را در صدر پر فروش ترین بازی های موبایلی در مارکت های مختلف، تثبیت کند؛ دیگر همه چیز طبیعی شد. یکــی از مهم ترین عوامــل موفقیت یک محصول، تطبیق آن با سلیقه مخاطبان است؛ این سلیقه مصرف کننده اســت که به تولیدات تولید کنندگان سمت و سو می دهد.

بازی ســازان از این قاعده مستثنی نیستد چرا که آن ها نیز نیازمند کسب درآمد هستند، نیازمند جلب توجه محصولاشــان در هنگام عرضه در مارکت های مختلف، همین موضوع باعث اشــباع شدن بعضی از سبک ها شده است.

بــازی «کوییز آف کینگز» که به عنوان موفق ترین بازی موبایلی ایرانی یاد می شود. یک بازی کپی بود که فارسی و البته ایرانی پسند تر شد.

بازی «هی تاکسی»، بازی که توانست تنها در مارکت کافه بازار از مرز یک میلیون دانلود گذشــت، موفقیت خود را مدیون سیبیل و دیالوگ های دهه شصتی بود.

بازی «بدو دهقان بدو» که بر خلاف خلاقیتی که در سبک خود به خرج داد، حتی نتوانست به پنجاه هزار نصب فعال برسد.

و صد ها مثال از این قبیل می تواند به هر کسی یک دیــد کلی از نیاز کاربران هدیه کند. اما این نیاز تا چه زمانی پایدار است؟ تا کی کپی کردن بر ساخت عنوان خلاقانه حق تقدم دارد؟

چند بازی ایرانی صرفا به خاطر انحصار طلبی های موجود دیده نشدند؟

هــر زمان حرف از بازی های ایرانی به میان می آید هزاران نشانه به سمت ایده های کپی شده، گرافیک آشنا و گیم پلی عاری از خلاقیت می رود، فارغ از اینکه دلیل همه این ها تنها یک گروه است.

بازیکنان که من آنها را قاتلین بازی‌های ایرانی می نامم، چرا که تغییر سلیقه آنها و دم دمی مزاج بودنشان پدیدآورنده یک آشــفتگی در صنعت نو پای بازی در ایران شده است.

ایــن بازیکنان بودند که بــه گرافیک ضعیف انتقاد می کردند ولی نشان دادند چقدر سلیقه شان بر روی انتخابشان تاثیر خیلی بیشتری دارد و کیفیت ساخت برخلاف گفته هایشان اولویت آن ها نیست.

اگر در ابتدای رشد این صنعت اصلی ترین نگرانی ما، کیفیت بازی های ایرانی بود امروزه اهمیت به سلیقه نا مشخص بازیکنان را هم به آن اضافه کنیم.

صنعت بازی در ایران بر خلاف تمامی فراز و نشیب هایش، رشــد خوبی را تجربه کرده اســت، حالا برای تضمین رشد و موفقیت خود باید خیلی دقیق تر و علمی تر از قبل به ادامه رشد خود بپردازد، رشدی که وابسته به یک جمع بزرگ است.

از بنیاد ملی بازی های رایانه ای گرفته تا شــتاب دهنده ها، منتشرین، مارکت های داخلی، رسانه های مربوطه و در نهایت خود بازی سازان بــا توجه به کاربران و رفتار آن ها در مارکت ها می توان سلیقه آن ها را به یک بند خلاصه کرد:

اگر بازی از کارکتر های ایرانی و ترجیحا دهه چهل تا شصتی بهره ببرد و اگر صدا گذاری آن به کمک کلمات و استعاره های رایج فارسی و محاوره ای انجام شده باشد، دیگر مهم نیست که بازی شما کپی باشد یا خلاقانه اگر کمی خوب تبلیغ کنید موفقیت آن قطعی است.

بازیکنان، قاتلین جدید بازی های ایرانی

همین تحلیل باعث شده بازی سازان ایرانی به جای ساخت بازی های بزرگ و پر هزینه، به سمت بازی های کوچک تر و معمولا موبایلی بروند که می تواند با حداقل هزینه منابع مالی و انسانی به بازده ای برسند و اغلب سوددهی خوبی هم داشته باشند.

اما این ریتم تکراری تا چه زمانی ادامه دارد؟ تا کی دچار اشــباع شدن یک ســبک با بازی های ایرانی نمی شویم؟

البته توجه داشــته باشید منظور از این اشباع شدن ارتباطی به مکانیزم های گیم پلی یا یک سبک خاص ندارد.

شــاید خیلی از بازی هــای ایرانی زیرمجموعه یا همان دونده باشند اما به علت وجود Runnerسبک عناوین متفاوت که می توانند یک تجربه سرگرم کننده به بازیکن ها هدیه بدهند خیلی احساس نمی کنید که این سبک اشباع شده است.

با توجه به اســتقبال بازیکن ها از بعضی بازی های ایرانی، اکنون مهمترین مواد برای ســاخت یک عنوان موبایل الهام از فرهنگ داخلی برای بخش های بصری و شنیداری است.

گرافیک و موسیقی تا حدودی مشخص می کند که یک بازی در ایران باید بفروشد یا باید شکست بخورد.

دیگر سازندگان این بازی ها همانند گذشته به گیم پلی اهمیت زیادی نمی دهد و تنها با الهام از فرهنگ ایرانی ســعی می کنند شانس موفقیت شان را افزایش دهند.

اتفاقی که متاسفانه خیلی وقت ها جواب داده و کافی است نگاهی به آمار دانلود بازی های این سبکی در کافه بازار بیاندازید تا به درستی آن پی ببرید.

شاید سازندگان بی تقصیر نباشند ولی مقصر اصلی بازیکن ها هستند. تا وقتی بخش های بصری و شنیداری الهام گرفته از فرهنگ ایرانی موفقیت را تضمین کرده و مخاطبان استقبال می کنند نباید انتظار تغییر داشت.

خوب وقتی توسعه دهنده می بینند عناوینی با این المان ها بیشترین موفقیت را داشته و بازی های خلاقانه کم و بیش طعم موفقیت را می چشــند برای چه باید وقتش را روی ســاخت عنوانی متفاوت بگذارد؟

روی همین ســبک بازی ها کار کرده و نهایت به سودآوری می رسد.

نکته عجیب داستان اینجاست که بعضی از همین بازی هــا از بهترین عناوین ایرانی هم موفق تر بوده و دانلود بیشتری دارند.

اتفاقی که برای بازی های موبایل ایران اصلاخوشایند نیست.

چون این صنعت در بازار داخلی همچنان ابتدای راهش قرار داشته و از آن طرف تعداد سازندگان ایرانی را نمی توان با جهانی مقایسه کرد.

وقتی در ابتدای شروع رشد ما دچار چنین یک نواختی می شــویم، زمانی که گیم پلی به ساده ترین قسمت تحلیل ساخت بازی تبدیل می شود، ترس و استرس از ادامه راه اولین چیزی است که در وجود هر دلسوز و یا علاقه مند به ورود به این صنعت، راه می یابد.

راه حل چیســت؟

چه کسانی می توانند ناجی این صنعت بشــوند؟

این سلیقه تا چه زمانی پایدار است و اگر تغییر کند چه ضربه ای به بازی و بازی سازان ایرانی وارد می شــود؟

عوارض بازی های خارجی با توجه به این وضعیت می تواند یاری دهنده بازی سازان باشد؟

و صد ها سوال دیگر که ذهن من و امثال من را درگیر خود کرده است.

سید ابوالفضل شرافت

1396/12/22

روزنامه دنیای اقتصاد